روسیه و اسرائیل دلایل و انگیزههای زیادی برای همکاری مشترک دارند كه شرح مبسوط آن در یک یادداشت نمیگنجد. واقعیت این است که هر دو طرف نسبت به گسترش روابط و همکاری فیمابین احساس نیاز شدیدی میکنند و این نیاز یکجانبه نیست. روسیه وارث اصلی شوروری است که نخستین کشوری بود که اسرائیل را به رسمیت شناخت. شکل گیری اسرائیل بیشتر به نامه و وعده بالفور وزیر خارجه وقت بریتانیا در ١٠٤ سال پیش به روچیلد از رهبران یهودیان این کشور برای تاسیس "میهن ملی برای یهودیان" نسبت داده میشود؛ اما در سال ٢٠٠٥ لیونید ملیچن نویسنده یهودی روسی مشهور با انتشار کتابی با عنوان "چرا استالین اسرائیل را تاسیس کرد؟" مدعی است که اگر استالین نبود، اسرائیلی شکل نمیگرفت. البته ناگفته هم نماند که جو بایدن هم در سال ١٩٧٣ پس از بازگشت از اسرائیل تاکید کرد که "اگر اسرائیل شکل نگرفته بود، آمریکا میبایست آن را ایجاد میکرد".
جدا از این مباحث تاریخی، اسرائیل به دلایل متعددی برای روابطش با روسیه اهمیتی فوق راهبردی قائل است. تحولات نرم مستمر در موازنه قدرت در سطح جهان معطوف به تنزل جایگاه ابرقدرتی بلا منازع آمریکا، تشتت در بلوک اروپا، برآمدن چین و تا حدودی هند و گسترش نفوذ روسیه در خاورمیانه، جملگی تصمیمسازان اسرائیل را که همواره متکی به حمایتهای غربی بوده، به صرافت تقویت روابط با این قدرتهای نوظهور انداخته و در دو دهه اخیر روابط تل ویو با پکن، مسکو و نیودلهی توسعه قابل توجهی یافته است.
گسترش رابطه با روسیه محصول یک مجموعه عوامل تاریخی، سیاسی و ژئوپلتیکی است؛ از جمله نفوذ لابی یهودی در ساختار سیاست، اقتصاد و رسانه در روسیه به عنوان موتور محرکه تقویت هر چه بیشتر این روابط با اسرائیل و همچنین الزامات دو سویه حضور نزدیک به دو میلیون یهودی روسی تبار در اسرائیل. حدود 150 هزار یهودی در روسیه زندگی میکنند که بعد از یهودیان آمریکا، ثروتمندترین یهودیان جهان محسوب بوده و حضور فعالی در ساختارهای سیاسی، اقتصادی، رسانهای و کمپانیهای نفت و گاز دارند.
در آن سو نیز، کرملین هم به وجود اسرائیل و تعارضات و تنشهای منطقه به عنوان یک فرصت چه در جهت گسترش نفوذ خود چه در جهت جلوگیری از شکل گیری یک بلوک عربی یا اسلامی در حوزه امنیتی پیرامونی خود مینگرد.
اما فارغ از این منافع و نیازهای متقابل، امروز این روابط فراتر از ابعاد رسمی جنبه شخصی فربهی هم به خود گرفته و نمونه آن روابط شخصی و دوستی پوتین و نتانیاهو در یک دهه گذشته است. به دلیل همین روابط فرارسمی هم بود که پوتین چند روز پس از سوگند نفتالی بنت، نامهای برای نتانیاهو مینویسد و سفیرش در تل آویو اناتولی ویکتوروف را مکلف میکند که شخصا به دیدارش رفته و به او تحویل دهد. پوتین در این نامه "دوستانه" با یادآوری سالها همکاری مشترک، از او به خاطر "همکاری و تفاهم متقابل در سالهای متعدد" تشکر میکند که نتانیاهو هم در واکنش به دلتنگی جناب پوتین خطاب به سفیر میگوید: "به پرزیدنت پوتین اطلاع بدهید که من به زودی (به قدرت) باز خواهم گشت".
به هر حال، در حال حاضر مهمترین انگیزه اسرائیل از تقویت روابط و همکاریها با روسیه مساله تقابل با ایران در خاورمیانه است و همین امر علت اصلی سفرهای جداگانه اخیر نفتالی بنت و وزیر خارجهاش به مسکو بود. در مقابل، روسیه نیز در کنار دیگر پارامترهای موثر، در شرایط کنونی به این روابط به عنوان پلی برای مهار تنش با آمریکا و بهبود روابط با آن مینگرد. در همین راستا هم پوتین که چند سال قبل از سطح بالای نفوذ لابی اسرائیل در آمریکا تعریف و از نفوذ پایین لابی روسی گلایه میکرد، بنا به گفته باراک راوید روزنامهنگار اسرائیلی، در دیدار اخیر با بنت از او خواسته است که بر آمریکا برای کاهش تحریمها علیه سوریه فشار آورد تا شرکتهای روسی بتوانند بدون نگرانی به بازسازی سوریه ورود کنند. این که کرملین در مقابل طرح این درخواست و با هدف اجابت آن، چه اطمینان خاطری به نخست وزیر اسرائیل داده است، بماند، اما به نوشته پایگاه آمریکایی "اکسیوس" به نقل از مقامات اسرائیلی، پوتین به بنت گفته است که اگر به شرکتهای روسی اجازه سرمایهگذاری در پروژههای بازسازی سوریه داده نشود، این مساله به تقویت نفوذ ایران کمک میکند و موجب کاهش نفوذ روسیه میشود.
مخلص کلام این که روابط روسیه با اسرائیل قابل مقایسه با دیگر مناسبات خارجی مسکو نیست و در سطح یک اتحاد اعلام نشده است؛ تا جایی که روسیه خود را متعهد به تضمین امنیت اسرائیل میداند و اخیرا لاوروف در پیامی به مناسبت سالگرد روابط مینویسد: «راه حلهای جامع مشکلات منطقه لزوما باید منافع امنیتی اسرائیل را در نظر بگیرد. این یک اصل است.»
با این شرحی که رفت، توئیتهای انتقادی اخیر نماینده روسیه در مذاکرات وین برای اهل فن تعجببرانگیز نیست.
نظرات